جدول جو
جدول جو

معنی دام پرور - جستجوی لغت در جدول جو

دام پرور
پرورش دهندۀ حیوانات اهلی مانند گاو و گوسفند
تصویری از دام پرور
تصویر دام پرور
فرهنگ فارسی عمید
دام پرور(خوَیْ / خَیْ / خِیْ / خُیْ کَ دَ / دِ)
پرورندۀ حیوانات اهلی. مربی دام. تربیت کننده دام یعنی حیوانات اهلی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دار غرور
تصویر دار غرور
کنایه از سرای خودخواهی و خودبینی، دنیا، برای مثال دور باد از خجسته مجلس تو / نکبت دهر پیر و دار غرور (سوزنی - ۲۰۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستم پرور
تصویر ستم پرور
کسی که ظالم را حمایت کند و ظلم و ستم را رواج دهد، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکم پرور
تصویر شکم پرور
شکم پرست، پرخور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جان پرور
تصویر جان پرور
جان بخش، برای مثال بیا ساقی آن می که جان پرور است / به من ده که چون جان مرا درخور است (نظامی۵ - ۹۴۶)، شکر ریخت مطرب به رامشگری / کمر بست ساقی به جان پروری (نظامی۵ - ۸۶۶)
فرهنگ فارسی عمید
آنکه ادیبان و اهل ادب را دوست دارد و آنان را تشویق و ترغیب می کند، دوستدار دانش و فرهنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دماغ پرور
تصویر دماغ پرور
خوش بو، معطر، هر چیز خوش بو که بوییدن آن سبب تقویت دماغ شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دشمن پرور
تصویر دشمن پرور
آنکه برای خود دشمن به وجود آورد یا دشمن خود را نوازش کند، دشمن پرورنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دین پرور
تصویر دین پرور
حامی و مروج دین، کسی که دین را ترویج و تقویت کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست پرور
تصویر دست پرور
کسی که زیردست کس دیگر پرورش یافته باشد، آنکه تربیت شده و پرورش یافتۀ دست کسی باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانش پرور
تصویر دانش پرور
آنکه علم و دانش را رواج دهد، پرورندۀ دانش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دام پروری
تصویر دام پروری
شغل و عمل دام پرور، نگهداری و پرورش حیوانات اهلی، محل پرورش حیوانات اهلی
فرهنگ فارسی عمید
(تَ ءَسْ سُ وَ)
کرم پرورنده. کرم گستر. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کرم گستر شود
لغت نامه دهخدا
(شَ کَ / شَکْ کَ)
رذل پرور. که به پرورش دونان بپردازد:
بخاییدش از کینه دندان به زهر
که دون پرور است این فرومایه دهر.
سعدی (بوستان).
زمانه نیست مگر رذل جوی و رذل پرست
ستاره نیست مگر دون نواز و دون پرور.
قاآنی.
- امثال:
دنیا دون پرور است. (امثال و حکم دهخدا).
- روزگار یا گردون یا دهر دون پرور، روزگار سفله پرور:
من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست
کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم.
حافظ.
سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایش
مذاق حرص و آز ایدون بشو از تلخ و از شورش.
حافظ.
ز دست ف تنه این اختران بی معنی
ز دام عشوۀ این روزگار دون پرور.
؟
لغت نامه دهخدا
(نَ دَ / دِ)
کنایه از ظالم و ظلم کننده و ظلم روا دارنده. (برهان) (انجمن آرا) (مجموعۀ مترادفات ص 241)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
آنکه پیوسته غمگین و اندوهناک است. غمناک. اندوهگین، کنایه از برف ریزه های یخ بسته بود. (انجمن آرا ذیل خاتمه) :
الماس سوده بیخته، برطرف صحرا ریخته
تا هر که زو بگریخته، مجروح از آنش پاستی.
هدایت (صاحب انجمن آرا: خاتمه)
لغت نامه دهخدا
(رِ سُ)
بهشت. رجوع به دارالسرور شود
لغت نامه دهخدا
(رِ غُ)
سرای خودخواهی و خودبینی، کنایت از دنیا:
بشادی جهان دل را مکن شاد
که آن دار غرور آمد ز بنیاد.
ناصرخسرو.
دورباد از خجسته مجلس تو
نکبت دهر پیر و دار غرور.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
مشوق ادب. مروّج فرهنگ:
چشم بدان دور باد از آن شه کان شه
سخت ادب پرور است و علم خریدار.
فرخی، ادباب بلاد، پر کردن آنرا از عدل
لغت نامه دهخدا
تصویری از دست پرور
تصویر دست پرور
پرورش یافته از دست
فرهنگ لغت هوشیار
نام بردارنامدار: چو رامین را بدید آن نام پرور نبودش دیده را دیدار باور. (ویس ورامین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادب پرور
تصویر ادب پرور
مشوق ادب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامپروری
تصویر دامپروری
پرورش دادن و تکثیر نسل جانوران اهلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانش پرور
تصویر دانش پرور
پرورنده دانش
فرهنگ لغت هوشیار
پرورنده ناز، ناز پرورده در نعمت و رفاه پرورش یافته: بخاک پای تو ای سرو ناز پرور من، که روز واقعه پا وامگیر از سر من. (منسوب به حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرم پرور
تصویر کرم پرور
بخشش کننده سخی جواد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درد پرور
تصویر درد پرور
غمگین و رنجور
فرهنگ لغت هوشیار
مغز پرور: بویه دار خوشبوی آنچه که مغز را فرح بخشد، معطر خوشبوی: گل دماغ پرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دشمن پرور
تصویر دشمن پرور
پرورش دهنده دشمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دین پرور
تصویر دین پرور
حامی و مروج دین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان پرور
تصویر جان پرور
پرورنده جان و روان روح پرداز آنچه باعث تیمار جان شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکم پرور
تصویر شکم پرور
شکم پرست پر خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستم پرور
تصویر ستم پرور
ظلم کننده ظالم، ظلم روا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامپروری
تصویر دامپروری
((پَ وَ))
پرورش و تکثیر جانوران اهلی
فرهنگ فارسی معین